در ابتدای مقاله این پرسش مطرح می شود که آیا نظریه تکامل با ایده مداخله خدا در طبیعت سازگار است؟ آیا ما می توانیم هم به مداخله خداوند در طبیعت معتقد باشیم و هم به قوانین طبیعی و از جمله به قانون تکامل وفادار باقی بمانیم؟ پس از طرح سوال فوق، اشاره کوتاهی به پیامدهای کلامی نظریه تکامل شده است. سپس سیر تحول نظریه تکامل از زمان داروین تا پیدایش زیست شناسی مولکولی و تا نظریه های اخیر در خصوص پیچیدگی و پیدایش ژنتیک عام بیان گردیده است.در بخش دوم مقاله چهار ویژگی اصلی در تحولات زیست شناختی مورد توجه قرار گرفته است: 1- خودتنظیمی 2- عدم تعین 3- علیت از بالا و پایین 4- تبادل اطلاعات.در بخش سوم، مقاله به بررسی چهار الگوی کلامی متخذ از هر یک از این چهار خصیصه موجودات زنده می پردازد و در این بخش چهار تصویر از خدا مطرح می شود:1- خدا به عنوان طراح رویدادی سامانمند 2- خدا به عنوان متعین کننده عدم تعین ها3- خدا به عنوان علت از بالا و پایین 4- خدا به عنوان منتقل کننده اطلاعات.باربور پس از بررسی هریک از این چهار الگو به بیان برخی از مشکلات و نارسایی های آنها می پردازد. در پایان به الگوی پنجمی بر اساس الهیات پویشی پرداخته hsj و این تصویر را تصویر مناسب تری می داند.